رهبری قبیله‌ای

همه ما در تعداد زیادی قبیله عضو هستیم! این نظر Dave Logan است و نام کتاب او هم Tribal Leadership یا به فارسی رهبری قبیله‌ای است. او معتقد است که گروههای انسان‌ها در واقع قبیله‌هایی هستند با فرهنگ خاص خودشان. اعضای کلاس شما، همکاران شما در شرکت و یا دوستان قدیمی شما نمونه‌هایی از این قبیله‌ها می‌باشند. نکته مهم این است که برخی از این گروهها مفید و تاثیرگذار هستند و برخی نیز غیرمفید و ضعیف. از نظر او هر قبیله می‌تواند در یکی از پنج سطح قرار داشته باشد و همواره باید به عنوان رهبر یک قبیله تلاش کرد تا آن قبیله را به سطح بالاتر رساند. دو سطح اول مخرب و غیر موثر هستند ولی سطوح بالاتر بهتر می‌شوند و نمایانگر گروههایی می‌باشند که مفید و قدرتمند می‌توانند باشند.

۱ – سطح اول نامش این است: زندگی جالب نیست! در این سطح اعضای گروه فقط به فکر بقای خود می‌باشند و دشمنی و بدخواهی در گروه بسیار زیاد است. هر کسی صرفا به فکر نجات خود به هر قیمتی است.
۲ – سطح دوم زندگی با بدبختی است. در این سطح اعضای گروه راضی نیستند و اعتقادی به بهبود شرایط نیز ندارند و نقشی منفعل بازی‌ می‌کنند. فضاهایی که خیلی ساختار خشک سلسله مراتبی داشته باشد معمولا چنین است.
۳ – سطح سوم این را می‌گوید: من عالی هستم و تو نیستی! در این سطح اعضای گروه هر یک خود را از دیگری برتر می‌داند و تلاش‌های آن‌ها همگی برای منفعت شخصی است. در تحقیقی که در کتاب صورت گرفته است، این سطح در ایالات متحده رایج‌ترین سطح است و ۴۸ درصد آدم‌ها در قبیله‌هایی با این وضعیت قرار دارند. همکاری جدی در این سطح رخ نمی‌دهد.
۴ – در سطح چهارم، اعضای قبیله به دور یک موضوع و خواست خاص با یکدیگر متحد می‌شوند. نکته مهم در این سطح این است که ارزش‌های گروه مشخص می‌شود و این ارزش‌ها برای همه اعضا قابل قبول است. خودخواهی در این سطح از بین می‌رود و تبدیل به خواست رسیدن به اهدافی می‌شود که مطابق ارزش‌های گروه باشد. مجموعه این ارزش‌ها و باورها فرهنگ گروه را تشکیل می‌دهد.
۵ – در سطح متعالی پنجم که حدود ۲ درصد از مردم ایالات متحده در آن قرار دارند، معنی مشترک مرکزی داشتن همه چیز است و هیچ کس کوچکترین توجهی به نفع شخصی ندارد. معمولا به دلیل آرمانی بودن این سطح، پایداری آن زیاد نیست و در مواقعی خاص و پس از یک کشف خاص و یا یک نوآوری ويژه، این خصوصیت در یک قبیله می‌تواند شکل بگیرد. شخص در این سطح اهمیتی ندارد و تمامی تلاش همگی رسیدن به هدف گروهی است. نام این سطح این است: زندگی زیباست!

وظیفه رهبر قبیله، شناخت سطح قبیله و تلاش برای هدایت آن به سمت بالا است. نکته مهم این است که نباید انتظار جابجایی زیاد در سطوح در زمان کم را داشت. به عنوان مثال،‌ خوب است که بتوان گروهی را از سطح یک به سطح دو رساند و نه در زمان کم انتظار داشت که به سطح چهار برسد.

قبیله‌هایی که شما در آن‌ها عضو هستید در کدام سطح قرار دارند؟ آیا شما می‌توانید کمکی بکنید که به سطح بالاتر بروند؟

لینک به صحبت Dave Logan در این خصوص در کنفرانس TEDx USC:
https://www.ted.com/talks/david_logan_on_tribal_leadership#t-5886

لینک به کتاب Tribal Leadership در سایت آمازون:
https://www.amazon.co.uk/Tribal-Leadership-Leveraging-Thriving-Organization/dp/0061251321

مربی شاخص بسکتبال، Phil Jackson، در کتاب Eleven Rings به این موضوع اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه زمانی که مربی تیم Lakers شده بود، تیم ابتدا در سطح سوم قبیله‌ای قرار داشت و هر بازیکن به فکر منافع شخصی بود و اهمیتی به موضوع دیگری نمی‌داد و تمام تلاش او این بود که تیم را به سطح چهارم برساند و در نهایت به سطح پنجم. با این روش او پنج قهرمانی NBA را نصیب تیم کرد.

این نوشته در رهبری, کتاب ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

پاسخ دهید