این نام یک مقاله بسیار معروف از Michael Porter میباشد که خود از صاحبنظران حوزه استراتژي در سازمان است.
در این مقاله، او به این نکته اشاره میکند که اغلب مدیران سازمان، بالا بردن بهرهوری عملیاتی (Operational Efficiency) را با استراتژی اشتباه میگیرند. بهرهوری عملیاتی به معنی مفیدتر، سریعتر و یا کمهزینهتر انجام دادن کارها است. بهتر مدیریت کردن، استفاده از الگوهای مناسب و بهرهگیری از فناوری همگی از جمله روشهایی هستند که بهرهوری عملیاتی را بالا میبرند. همگی این موارد مناسب میباشند ولی به راحتی توسط همه شرکتهای دیگر نیز قابل انجامند و به آن شرکت مزیت رقابتی نسبی نخواهند داد و بعد از گذشت چند سال، شرکتهای مختلف بسیار شبیه به یکدیگر خواهند بود و جایگاه خاص استراتژیک داشتن (Strategic Positioning) غیر ممکن می شود.
بهرهوری عملیاتی به معنی انجام فعالیتهایی مشابه با رقیبان ولی کمی بهتر از آنها است در حالیکه جایگاهسازی استراتژیک به معنی انجام فعالیتهای متفاوت و یا انجام فعالیتهایی مشابه به صورتی متفاوت از بقیه است. بدین ترتیب هدف جایگاهسازی استراتژیک فراهم آوردن مزیت رقابتی ماندگار برای شرکت است.
شرکتهای ژاپنی بهخصوص در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی به داشتن بهرهوری عملیاتی بالا معروف هستند. در مقاله به موارد فرهنگی که مانع از برتری استراتژیک در ژاپن شده بود اشاره میکند.
در ادامه مطلب، نویسنده به نقش Trade-off ها در مشخص کردن استراتژی و همچنین تناسب فعالیتها با استراتژی (Activity Fitness) میپردازد. برای پیدا کردن جایگاهی خاص که به سختی قابل رقابت باشد، شرکت نیازمند تقویت فعالیتهایی خاص است و برای این منظور باید بتواند بداند که چه فعالیتهایی را هرگز انجام ندهد (Trade-offs) و همچنین چه فعالیتهایی همواره در راستای تقویت هدف مشخص شده در استراتژی هستند (Fit Activities).
یکی از خطرهای رسیدن به جایگاه استراتژیک، خواست قوی رشد در سازمان است. تمایل به رشد سازمان میتواند باعث این موضوع گردد که سازمان در حوزههای مختلفی فعال شود و این موضوع به تدریج میتواند مزیت رقابتی اصلی سازمان را از بین ببرد.
در انتهای مقاله به نقش رهبر در مشخص کردن و محافظت از جایگاه استراتژیک سازمان اشاره میشود. مزیت رقابتی داشتن نیازمند تصمیمگیریهای جدی و سخت در مورد انتخاب فعالیتهای سازمان و بهخصوص عدم انتخاب خیلی از فعالیتها است و تمام این تصمیمگیریها و بینش بلند داشتن از وظایف رهبر سازمان است.
این مقاله در کتاب HBR’s 10 Must Reads: The Essentials منتشر شده است و منبع اصلی مطالب نیز کتاب معروف Michael Porter بهنام Competitive Strategy است که در لیست کتابهای برتر قرن بیستم آورده شده است.
نقش جایگاه استراتژیک داشتن در صنعت بازیسازی نیز بسیار قابل تامل است و کلیه موارد بالا در این صنعت نیز بصورت جدی صادق است. این موضوع به خصوص در کشور ما خیلی مهم میشود، به این دلیل که تقریبا تیمهای ما امکان رقابت در زمینه بهرهوری عملیاتی را با تیمهای غربی ندارند ولی در زمینه یافتن جایگاه استراتژیک و انجام فعالیتهای متفاوت و یا با روشی متفاوت، میتوانند مزیت رقابتی پیدا کنند. این اتفاقی است که چندین سال است در صنعت بازیسازی بصورت بازیهای مستقل خود را نمایان کرده است.